ادله اثبات شهادت پیامبر اکرم (ص)
به گزارش مجله آرنا، دلایل بسیاری وجود دارد که رحلت پیامبر اکرم (ص) ناشی از خوراندن سم به آن حضرت بوده است. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند و از مجموع آنها می توان رحلت پیامبر اکرم از طریق شهادت را ثابت نمود.
به گزارش مجله آرنا به نقل از خبرگزاری حوزه؛ دلایل بسکمک وجود دارد که رحلت پیامبر اکرم (ص) ناشی از خوراندن سم به آن حضرت بوده است. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند و از مجموع آنها می توان رحلت پیامبر اکرم از طریق شهادت را ثابت نمود.
پیش بینی رحلت پیامبر اکرم از زبان ایشان
پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود: فراق نزدیک شده و بازگشت به سوی خداوند است. نزدیک است فرا خوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما می گذارم و می روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود.
در حجه الوداع در هنگام رمی جمرات فرمود: مناسک خود را از من فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید.
روزی به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین و نگرانند، پیامبر در حالی که به فضل بن عباس و علی بن ابی طالب (ع) تکیه داده بود به سوی مسجد رهسپار شد و پس از درود و سپاس پروردگار، فرمود: به من خبر داده اند شما از مرگ پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبری بوده است که {عمرش} جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد.
روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد. سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود: کلید گنج های ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده ام، ولی من دیدار با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام.
در چند روز آخر قبل از رحلت پیامبر اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود: ای مردم! آتش فتنه ها شعله ور شده و فتنه ها همچون پاره های امواج تاریک شب روی آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من درباره ثقلین از شما می پرسم، پس نگاه کنید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم (کتاب خدا و اهل بیتم). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می رسید. آن گاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند.
تاریخ رحلت پیامبر اکرم (ص)
در تاریخ رحلت رسول اکرم (ص) میان شیعه و اهل سنت، اتفاق نظر نیست. زیرا تاریخ نگاران و سیره نویسان شیعه به پیروی از اهل بیت علیهم السلام، تاریخ رحلت پیامبر اکرم (ص) را روز دوشنبه 28 صفر سال یازدهم هجری قمری دانسته اند، ولیکن علمای اهل سنت تاریخ آن را در ماه ربیع الاول ذکر نموده اند و در این که چه روزی از ربیع الاول بوده است، اختلاف دارند. برخی روز اول، برخی روز دوم و برخی روز دوازدهم و عده ای روز دیگری از این ماه را بیان کردند. شیخ عباس قمی می گوید بیشتر علمای اهل سنت روز رحلت پیامبر اکرم را در روز دوازدهم ماه ربیع الاول گفته اند. واقدی از جمله کسانی است که رحلت پیامبر اکرم را در روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول می داند.
لحظات قبل از رحلت پیامبر اکرم (ص) چگونه گذشت؟
در آخرین روزهای پیش از رحلت پیامبراکرم ایشان به علی (ع) وصیت نمودند که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد: ای رسول خدا، می ترسم طاقت این کار را نداشته باشم. پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد. آن گاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد. فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد. سپس به حاضران فرمود: برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید. ام سلمه، همسر پیامبر گفت: علی را بگویید بیاید زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست. هنگامی که علی (ع) آمد، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آن گاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آن که از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نواده های پیامبر (ص)، حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. علی (ع) خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود: علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم. سرانجام پیامبر (ص) هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
علت رحلت پیامبر اکرم (ص)
دلایل بسکمک وجود دارد که رحلت پیامبر اکرم (ص) ناشی از خوراندن سم به آن حضرت بوده است. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند و از مجموع آنها می توان رحلت پیامبر اکرم از طریق شهادت را ثابت نمود.
کتاب های شیعه
روایت اول: امام صادق(ع) می فرمایند:از آن جا که پیامبر اسلام(ص)، سر دست گوسفند، را دوست می داشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند. در این روایت، به مسمومیت پیامبر(ص) تصریح شده، اما در آن اشاره ای نشده است که آیا ایشان بر اثر این سم به شهادت رسیدند یا خیر؟
روایت دوم: امام صادق(ع) فرمودند:پیامبر اکرم(ص) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بیان فرمودند که لقمه ای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا می رود. در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا(ص) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره می شود که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمی فرایند!
بسکمک از دانشمندان شیعه، با استفاده از این اصل کلی، نیازی به جست وجوی مورد به مورد را در ارتباط با چگونگی شهادت هر کدام از معصومان(ع) احساس نمی کنند. بر این اساس، هر چند دلیل متقنی بر شهادت پیامبر(ص) نیز ارائه نشود، باز هم می توان معتقد بود که رحلت ایشان طبیعی نبوده است!
کتاب های اهل سنت
روایت اول: در معتبرترین کتاب اهل سنت، نقل شده است؛ پیامبر(ص) در بیماری منجر به رحلتشان، خطاب به همسرشان عایشه فرمودند:من همواره درد ناشی از غذای مسمومی را که در خیبر تناول نموده ام، در بدنم احساس می کردم و اکنون گویا وقت آن فرا رسیده که آن سم، مرا از پای درآورد.همین موضوع در سنن دارمی نیز بیان شده است. علاوه بر این که در این کتاب، به شهادت برخی از یاران پیامبر(ص)، بر اثر تناول همان غذای مسموم نیز اشاره شده است.
روایت دوم: احمد بن حنبل در مسند خود، ماجرایی را بیان می نماید که طی آن، بانویی به نام ام مبشر که فرزندش به دلیل خوردن غذای مسموم در کنار پیامبر(ص)، به شهادت رسیده بود؛ در ایام بیماری ایشان به عیادتشان آمده و اظهار داشتند که من احتمال قوی می دهم که بیماری شما ناشی از همان غذای مسمومی باشد که فرزندم نیز به همین دلیل به شهادت رسید! پیامبر(ص) در پاسخ فرمودند که من نیز دلیلی به غیر از مسمومیت، برای بیماری خویش نمی بینم و گویا نزدیک است که مرا از پای در آورد.
مرحوم مجلسی نیز با نقل روایتی؛ تقریبا مشابه با این روایت بیان نموده که به همین دلیل است که مسلمانان اعتقاد دارند، علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر(ص) هدیه شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده اند.
روایت سوم:محمد بن سعد؛ از قدیمی ترین مورخان مسلمان ماجرای مسمومیت پیامبر اکرم(ص) را این گونه نقل می نماید: هنگامی که پیامبر(ص)، خیبر را فتح نموده و اوضاع به حالت عادی برگشت، زنی یهودی به نام زینب که برادر زادۀ مرحب بود که در جنگ خیبر کشته شد، از دیگران پرسش می نمود که پیامبر(ص) کدام بخش از گوسفند را بیشتر دوست می دارد؟ و پاسخ شنید که سر دست آن را. سپس آن زن، گوسفندی را ذبح و تکه تکه نمود و بعد از مشورت با یهودیان در مورد انواع سم ها، سمی که تمام آنان معتقد بودند، کسی از آن جان سالم به در نمی برد را، انتخاب نموده و اعضای گوسفند و بیشتر از همه جا، سردست ها را مسموم نمود. هنگامی که آفتاب غروب نموده و پیامبر نماز مغرب را به جماعت اقامه فرموده و در حال برگشت بودند، آن زن یهودی را دیدند که همچنان نشسته است! پیامبر(ص) دلیل آن را پرسیدند و او جواب داد که هدیه ای برایتان آوردم! پیامبر با قبول هدیه، به همراه یارانش بر سر سفره نشسته و مشغول تناول غذا شدند. .. بعد از مدتی، پیامبر(ص) فرمودند که دست نگه دارید! گویا این گوسفند مسموم است! مؤلف کتاب، سپس نتیجه می گیرد که شهادت پیامبر به همین دلیل بوده است.
نتیجه گیری
از مجموع روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت، می توان نظریۀ شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر(ص) را تقویت نمود که در قریب به اتفاق این روایات، زمان مسمومیت ایشان، هم زمان با جنگ خیبر و توسط زنی یهودی بیان شده است.
اما با این وجود، باید گفت موضوع شهادت پیامبر(ص)، از اصول دین و یا بدیهیات آن نبوده که ایمان و اعتقاد بدان، واجب و لازم بوده و انکار آن، موجب خروج از دین شود و به همین دلیل نیز، تعداد اندکی از مسلمانان، در شهادت پیامبر تردید نموده و رحلت ایشان را ناشی از عاملی طبیعی؛ مانند بیماری سینه پهلو و یا تب شدید دانسته اند، با این که خود پیامبر تأکید نموده بود که من به برخی از این بیماری ها هرگز مبتلا نخواهم شد!
منبع: جام جم آنلاین