عسگری: سه سال و نیم پیش تحقیق برای برف آخر را شروع کردم
به گزارش مجله آرنا، امین حیایی: هر نقدی که در جشنواره به کار ها می شود باعث رشد ما می شود، این موضوعات باعث می شود چالش ها را تجربه کنیم، نگاه متخصصان منتقدان باعث رشد ما می شود، هر جشنواره که می گذرد، پختگی کار ما بیشتر می شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی مجله آرنا؛ در سومین روز از برگزاری جشنواره و در اولین سانس، نشست رسانه ای فیلم برف آخر به کارگردانی امیرحسین عسگری و تهیه کنندگی حسن مصطفوی، برگزار گشت.
در ابتدای نشست حسن مصطفوی تهیه کننده این فیلم درباره انصراف احسان علیخانی از تهیه کنندگی این پروژه و درج نامش به عنوان مشاور و سرمایه گذار در تیتراژ فیلم، بیان نمود: پروانه ساخت اولیه فیلم به نام احسان علیخانی بوده و انصراف هم نداد، حتی پیش تولید را هم با آقای عسگری انجام دادند اما به خاطر مشغله عصر تازه پروانه ساخت را به نام من تغییر دادیم اما ایشان در کسوت سرمایه گذار و مشاور پروژه در کنار ما بودند.
امیرحسین عسگری توضیح داد: اساساً نطفه برف آخر در دفتر علیخانی بسته شد، احسان می گفت اگر قرار است به خاطر دغدغه ها سر پروژه نباشم بهتر است عنوان تهیه کننده را هم یدک نکشم. آقای علیخانی مشاور این پروژه بودند، حتی اینکه سرمایه گذار است در لحظه رخ داد، به عنوان یک هول اولیه چرخ را تکان داد و آقای مصطفوی تا آخر راه پیش رفت.
لادن مستوفی درباره کم کاری اش در سینما اعلام کرد: برخی کارهای من کمتر دیده شده، چند فیلم سینمایی داشتم که بنا به دلایلی پخش آن ها متوقف شد، برای یک سریال هم وقت گذاشتم اما ساخته نشد اما روی انتخاب نقش هم همیشه حساسیت داشتم همین نگاه باعث می شد با وجود درگیری های مختلف، اشتیاق برای همراهی با گروه برف آخر داشته باشم. هر کاری سختی هایی دارد اما کاری که اندیشه ای پشت آن است و پیام انسانی و درستی دارد را می پذیرم. خستگی را احساس نکردم هر لحظه از کار برایم لذت بخش بود.
امین حیایی در ارتباط با زمانی که برای آمادگی ایفای این نقش صرف کرده است، گفت: حدود پنج ماه فرصت بود تا ریش های من بلند گردد و به آن گریم مورد نظر برسیم، پیشنهادهای دیگر را هم به خاطر برف آخر نپذیرفتم خود را در اختیار این پروژه گذاشتم. همه ما بازیگران دوست داریم نقش های خاص داشته باشیم، سختی های کار را هم پذیرفته بودیم چون کار را دوست داشتیم همه با جان و دل وقت گذاشتند، من فکر می کردم پنج ماه فیلمبرداری طول بکشد، با توجه به متنی که خوانده بودم فکر نمی کردم فیلم زیر پنج ماه جمع گردد اما آنقدر خدا با ما یار و عشق دوستان همراه بود فیلمبرداری فیلم دو ماه طول کشید. برای اینکه یک ابر در هوا باشد چند ساعتی صبر کردیم، سکانس آخر را گرفتیم و بعدش به برنامه عصر تازه آمدم، همدلی و عشق بین گروه باعث شد کار زود جمع گردد.
حیایی ادامه داد: هر نقدی که در جشنواره به کارها می گردد باعث رشد ما می گردد، این موضوعات باعث می گردد چالش ها را تجربه کنیم، نگاه متخصصان منتقدان باعث رشد ما می گردد، هر جشنواره که می گذرد، پختگی کار ما بیشتر می گردد.
در بخش بعدی نشست آرمان فیاض فیلمبردار این اثر گفت: وقتی فیلمنامه را خواندم اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که فیلمنامه درخشانی بود، شخصیت امیرحسین برایم خیلی دوست داشتنی بود، دو چالش در فیلمبرداری داشتیم یکی اکسپوز و برف بود که نور زیادی را وارد لنز می کرد، دومین چالش این بود که سکانس های شب زیاد داشتیم که باید هم بر آن فائق می آمدیم و هم آن را تبدیل به هنر می کردیم با این حال از پس آن برآمدیم. از این نظر کار جذابی بود.
عسگری درباره توجه به کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند در روایت این فیلم بیان نمود: این فیلم هیچ ارتباطی با این ماجرا ندارد. من داستانی از محمد صالح علا خواندم که به چهار سال پیش برمی گردد که این قصه من را رها نمی کرد، تلاش کردیم آن را تبدیل به فیلمنامه کنیم که کشش هم داشته باشد، طرح اولیه ای نوشتم و نگارش فیلمنامه شروع شد.
امیرمحمد عبدی درباره استفاده از نماد در این فیلم بیان نمود: قاعدتاً در فیلم های این چنینی نماد جایگاه مهمی دارد، اما این طور نبود که بگوییم گاو، گرگ یا برف نشانه چیست.
در ادامه عسگری گفت: سلیقه من در فیلمسازی این است که نماد برایم خیلی اهمیت دارد. ما سعی کردیم با تعمیق در گرگ و گاو به یک سری قصه هایی برسیم که شاید بتوانیم برخی این عناصر را در کاراکترها ببینیم، درباره آنها تحقیق کردیم اگر مفاهیم آنها در فیلم ساری است که خوشحالم اگر نه که حتماً پیروز نبودیم.
عسگری همچنین بیان نمود: سه سال و نیم پیش تحقیق را شروع کردم، در پی فضایی بودم که برف داشته باشد هرچه نگاه می کردم می دیدم ساختار شهرها شبیه هم هست و آنچه را که می خواهیم به ما نمی دهد در نهایت به شهر کیاسر رسیدیم، اما همه فیلم در آنجا فیلمبرداری نشد. به سمتی رفتیم که شرایط برای فیلمبرداری مناسب باشد به شهری به نام ریمه رفتیم که زمستان بسیار سخت و سردی داشت.
منبع: خبرگزاری دانشجو